از ابتدا می دانستم که طبیعت را اصالتی نیست و خلاف مسیر آن گام برداشتن را عملی شجاعانه و متفکرانه تلقی می کردم. تصور می کردم اینکه برای مقابله با امری طبیعی، تلاش و انرژی بسیار مصرف می کنم و همیشه طالب استثنا هستم -در مقابل قواعد طبیعی- ناشی از شجاعتی از پیش اندیشیده شده است. امروز می دانم تمام تلاشهایم، در مقابل آنچه بعد از این باید بکنم، در حد دیوانگی هایی محافظه کارانه بوده اند و بس. طبیعت و امر طبیعی، بسیار وحشی، غیر منصفانه و بیش از اندازه واقع گرایانه و در خدمت منافع گروه هاست. اخلاق فردی ایجاب میکند خود را از سیطره جمع بیرون بکشم و به تمایزی که به آن نیاز دارم عینیت ببخشم.