در تنم یک رگ هوشیار نمانده ست دگر!
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۳ ق.ظ
این جنون است که ردپایی بس عظیم در تاریخ تفکر گذاشته است. جنون و تعقل، اگرچه در بدو امر، اموری متناقض به نظر می رسند، اما هر تئوری متهورانه ای در آغاز فرایند تکاملی خود، اگر با اندکی جنون آغشته نباشد، تمایز و وجه افتراقی با خیل عظیم نظریه های پیش از خود نخواهد داشت. تمایز، تداعی گر اراده وجود، حضور و زیستی مستقل از محیط اطراف است و بدون تمایز از محیط، ذرات یک پدیده در محیط متلاشی و حل می شوند.
*عنوان، دیالوگی ست از شمس تبریزی -نمایش شمس پرنده از پری صابری- که با جنون و تهور خود وارد زندگی آرام جلال الدین شد و از سجاده نشینی باوقار، به بازیچه کودکان کوی تبدیلش کرد.
۹۵/۰۵/۲۳